سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عاشقانه

صفحه خانگی پارسی یار درباره

کربلا از شهدا...

یا ثار الله

یه سفر با کوله باری از تجربه،یه سفری که اصلا تو فکر خریدو بازار و...نبودم،می دونین چرا ؟چون با بچه هایی هم سفر بودم که کربلارو ،جنوب رو ،عطر شهدارو تجربه کرده بودن.
نورانیتی داشتن بعضی هاشون...
می گفتن ما باید برات
کربلا رو بگیریم و بریم...
از زبون سمیه می گم...
4سال پیش با بچه های حوزه ی مطهره رفته بودیم جنوب تو
شلمچه، موقعی که حال خاصی داشتم (اینارو با گریه تعریف می کرد)به خانم...گفتم یعنی میشه یه روز باهم بریم کربلا؟بهم گفت:همین الان از شهدا بخواه ،مطمئن باش میشه.ازشون خواستم ،
وشد.
درست 3ماه بعد،اردیبهشت من همسرم،خانم...وهمسرشون،بین الحرمین بودیم،من مطمئن بودم این سفر رو از
شهدا دارم، الان هم برای حوائج مهم اونارو واسطه قرار می دم.
بهش گفتم برا منم دعا کن برم
کربلا،سمیه گفت:انشاالله اول بری جنوب... اون وقت،
تازه می فهمی
کرب بلا یعنی چی؟
شما هم برام دعا کنید.


دوتاچشم پریشان برضریحت بستم وحالا...

به نام خدا
گفته بودم براتون از خاطرات سفر مینویسم...
حدود 18یا20سالی می شد که با قطار می رفتیم مشهد،وقتی گفتن با اتوبوسه اونم از نوع بنز های عهد دقیانوس!!! راستش یه کوچولو دودل شدم ،اما خوب بالاخره رفتم،تمام مشکلات راه به یه چیز می ارزید...
مشهد20کیلومتر


مشهد15کیلومتر


مشهد10کیلومتر


مشهد5کیلومتر


و...
السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا(ع)...

از خاطرات خود مشهد وامام رضا بگم؟چی بگم؟از شوق مردم و ازدحام برای رسیدن به آقابگم؟
از مداحی سعید حدادیان و دعای کمیلش بگم؟از این که با دوستان قرارمیذاری تو رواق امام خمینی(ره) ولی پیداشون نمی کنی، واون قدرتوی این صحن ها وبست ها می چرخی،تا...یه دفعه سرت رو بلند می کنی
می بینی روبروی گنبد طلایی،دعا هم شروع شده،یه جای خوب هم واسه نشستن پیدا میشه...همون جا می شینی تا...یارب...یارب...یارب.
از زنی بگم که با زبون محلی می گفت:کجاست در قفلا؟
وقتی نشونش دادیم به سرو سینه زدو رفت طرف پنجره فولاد.
از نبات های متبرک روز ولادت، تو صف نماز جماعت،از چی بگم؟
از ناقاره خونه...
از سقاخونه...
دارالحجه،باب الجواد(ع)وباب الرضا(ع)،بست شیخ بهائی،پیر پالاندوز،قبرنخودکی،مسجد گوهر شاد،بوی اسپندو...
یا؟؟؟ از وداع با امام رضا(ع)؟؟؟....

من و امام رضا

به نام خدامحمدجواد و مادرم در حرم حضرت معصومه
تو دوران دبیرستان یه روز با دوستامون دور هم نشسته بودیم که یکی از بچه ها پیشنهاد کرد برای آقا(مقام معظم رهبری)  نامه بنویسیم. آخه میدونید چیه این جمع از دوستانم رو که میگم همگی عاشق و شیفته ی ایشون بودیم و هروقت توفیقی دست میداد دسته جمعی میرفتیم حسینیه ی امام خمینی پشت سر ایشون نماز میخوندیم و کلی انرژی میگرفتیم ولی خوب هیچ وقت نتونسته بودیم از نزدیک ملاقاتی داشته باشیم و درد دلمون رو بگیم و برای حل مشکلاتمون رهنمودی بگیریم.
یادمه یه دفتر درست کرده بودم و عکسای آقا رو جمع میکردم و توش میچسبوندم و به تناسب حالی که داشتم بیتی از دیوان حافظ رو با خطی خوش زیرش مینوشتم. هی! یادش به خیر! چه صفایی داشتیم اون موقع ها!
خلاصه منم مثل بقیه یه نامه برا آقا نوشتم رو درد دل کردم و ازشون راهنمایی خواستم. نامه ام رو گذاشتم تو یه پاکت ساده، درش رو بستم و پشتش نوشتم: گیرنده: دفتر مقام معظم رهبری مد ظله العالی و مثل دوستام انداختم تو صندوق پست. مثل یه نامه ی معمولی پستش کردم چون میخواستم ببینم آیا واقعا به دستشون میرسه و آیا ایشون جوابم رو میدن؟
دقیقا دو ماه و بیست و سه روز بعد یه روز پستچی اومد در خونمون و یه بسته  تحویلم داد. یه جعبه ی مقوایی بسته بندی شده بود. درش رو که باز کردم توش یه پاکت نامه بود و یه چفیه. آخه از آقا چفیه شون رو خواسته بودم. نامه به خط خوشی از طرف دفتر آقا نوشته شده بود که: خانم موسوی سلام علیکم نامه ی شما به دست معظم له واصل گردید و...راضیه تو بیت النور(خونه ی حضرت معصومه)
آقا برای حل مشکلم سه تا رهنمود برام داشتند:1- احترام به والدین 2-مطالعه ی آثار شهید مطهری و 3-توسل به حضرت علی بن موسی امام رضا علیه السلام
آقا تو نامه شون از امام رضا علیه السلام به عنوان ذخیره و گنج الهی خداوند برای ما ایرانی ها نام برده بودند. الحق و الانصاف که همینجوره. الان ده سال از اون روز میگذره و تاحالا سعی کردم به دستوراتی که برام نوشته بودند عمل کنم و به لطف خداوند و توجه امام هشتم علیه السلام مشکلم به کلی حل شده و دیگه پیش نیومده.
یا غریب الغربا! دستم گرفتی رهام نکن!
یا امام رضا قربونت برم شما رو به خواهر بزرگوارت که ما پنج ساله زیر سایه ش نفس میکشیم قسمت میدم رهبر دانا و نورانی مون رو تا ظهور مهدی (موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف) برامون حفظ کن.
الهی! ای خدای مهربونی که امام رضا رو فردا روزی آفریدی! این 88/8/8 رو به فال نیک میگیریم و امید ظهور حجتت رو داریم. به حق امام هشتم ما رو نا امید نکن. دیگه خسته شدیم از اینهمه ظلم و فریادهایی که به هیچ جا نمیرسه! به حق دل های شکسته!