سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عاشقانه

صفحه خانگی پارسی یار درباره

تورم

به نام خدا
تو اتوبوس یا تو تاکسی، تو مهمونی یا هرجایی این روزا مردم مدام حرف از خرج و مخارج زندگی میزنن. انقدر پول تو حرفهاشون محوریت داره که گاهی فکر میکنم اگه از خدا و پیغمبر هم براشون بخوای حرف بزنی باید از زبون اقتصاد وارد بشی تا اثرگذار باشه.
جالبه! بعضی از ما مردم، انقدر خودمون رو علامه دهر میدونیم که تا یه چیزی قیمتش بالا پایین میشه به در و دیوار بد و بیراه میگیم ولی خداییش چقدر  سر از علم اقتصاد در میاریم؟ هی تورم تورم میکنیم ولی اصلا میدونیم چیا تورم رو به وجود میارن؟
چند وقتیه سعی دارم اطلاعاتم رو تو زمینه اقتصاد بالا ببرم و اتفاقا کم کم دارم احساس میکنم نیمچه استعدادی هم تو این زمینه دارم. گاهی به مطالب جالبی برخورد میکنم که مدتها منو تو فکر فرو میبره. مثلا:
تو زمینه واردات، کالاها به دو دسته مصرفی و سرمایه ای تقسیم میشن. کالاهای مصرفی چیزهایی هستن که در اثر استفاده طی مدتی تموم میشن یا از بین میرن مثل: مواد غذایی، پوشاک، ظرف و ظروف و... کالاهای سرمایه ای چیزهایی هستن که به این زودی ها تموم بشو نیستن و میشه ازشون تو کارهای تولیدی استفاده کرد و به چشم سرمایه میشه بهشون نگاه کرد مثل ماشین آلات ، دستگاهها و تمام کالاهایی که در جریان تولید میشه ازشون استفاده کرد و کالای دیگه ای تولید کرد.
یادمه چند دوره قبل؛ زمانی که مناطق آزاد تجاری راه افتاد مردمی که توکارشون به موفقیت نرسیده بودن از جمله کشاورزا و کارگرها و تولیدکننده ها، کارشون رو ول کردن و هجوم آوردن به واردات. اون طرف آب(کیش و قشم و آستارا و...) جنس میخریدن و میآوردن شهر ها(تهران و مشهد و شیراز و...) چند برار میفروختن و از این راه پول قلمبه ای به جیب میزدن. بنده های خدا به خیالشون چقدر هم برد کرده بودن ولی خبر نداشتن چه کلاهی سر خودشون و مردم میذارن و با این کارشون چه ضربه ای به اقتصاد مملکت میزنن. چرا؟
برگردیم به دانش اقتصاد: میگه واردات کالاهای سرمایه ای باعث رونق اقتصاد داخل میشه و با ایجاد اشتغال و تولید، نیازهای مملکت رو به دست خود مردم برطرف میکنه اما ورود کالاهای مصرفی نه تنها ضربه محکمی به تولید داخل میزنه بلکه باعث تورم وگرونی هم میشه و متاسفانه نیاز بازار رو روز به روز بیشتر هم میکنه.
حالا شما فکر میکنین مردمی که یه پاشون کیش و قشم و چابهار و آستارا بود چی واسه فروش وارد میکردن؟دستگاههای تولیدی؟ ماشینهای صنعتی؟ خیر! لباس های خارجی،ظروف لوکس و زینتی(انواع کریستال و بلور) ،لوازم آرایش و بدلیجات. ورود همه اینها باعث تورم شد؛ هر روز بیشتر از دیروز و روز به روز اجناس دخالی کمتری به فروش رسید و تولیدی های بیشتری تعطیل شدن و حجم زیادی از سرمایه های داخل به جای اینکه به سمت کشاورزی و صنعت بره طرف واردات اجناس بنجل خارجی شد. تعداد زیادی از روستایی ها به سمت شهر ها بخصوص تهران هجوم آوردن و این شد که حالا میبینی؛ مثلا اینکه تهران شده پارکینگ ماشین و از جمعیت هم داره میترکه.
اینا همه و همه دست به دست هم داد که حالا میبینی اقتصادمون رو به موته و از درد به خودش میپیچه و زیرش مردم متوسط رو به پایین رو له و لورده میکنه.
واردات کالاهای مصرفی نه تنها اقتصادمون رو مریض کرد بلکه درها رو برای تهاجم و بعد شبیخون فرهنگی دشمن باز باز کرد. چرا؟ چون هر وسیله فرهنگی داره و وقتی میاد فرهنگشم میاره. مثل بازیهای رایانه ای(سگا،میکرو،سی دی های بازی و...) لباسهای فرنگی(لباسهایی با شعارهای ضد دینی و عکسهای مستهجن،لباسهای بدن نما و...)، لوازم آرایش، وسایل لوکس و تجملاتی( مجسمه ها، لوستر و آباژور)  حتی تنقلاتی مثل انواع شکلات، پاستیل و... که معلوم نبود چه جوری درست شدن!
باعث بسی تاسفه که ایران بعد از کشور عربستان بزرگترین واردکننده لوازم آرایش تو دنیاست. بیاید باهم گریه کنیم هم برای اقتصاد و هم برای فرهنگمون. خارج کردن اینهمه پول واسه لوازم آرایش! 
وارد شدن دخترکان تا خرخره مالیده تو خیابونها و مجامع عمومی! وا اسفا!
حالا منصفانه بگو تو گرونی دست کی آلوده تره؟ یه طلبه  ساده زیست؟ یا اون قرتی تجمل پرست؟


تهرونیا

به نام خدا
مدتیه یکی از وبلاگ نویس های محترم بنده رو به موج وبلاگی که راه انداختن دعوت کردن. دوست داشتم تو موجشون شرکت کنم ولی راستش هم گرفتاریم این مدت زیاد بوده و هست و هم به خاطر بکر بودن موضوع نیاز به فکر داشت. مطالب زیر به ذهنم رسیده ولی نمیدونم تا چه حد به منظور و هدف موج نزدیکه.
درسته که بچه تهرونم ولی راستش دل خوشی ازش ندارم. همیشه از خدا میخواستم یه راهی تو زندگیم باز کنه که از اون شهر شلوغ دودآلود خارج بشم و الهی شکر هم دعام به استجابت رسید و حدودا چهارساله که در جوار عمه سادات حضرت معصومه سلام الله علیها هستیم.
تا حالا تو نت دوتا مطلب(1 و 2) در مورد تهران زدم ولی هردو جنبه انتقادی داشت ولی تو این موج قراره در مورد محسناتش بنویسیم مخصوصا تو ایامی که مجالس اهل بیت علیهم السلام برپاست.
حق و عدالت اینه که بگیم «همه جا خوب و بد داره» و نمیشه بگی مردم فلان شهر خوبن یا بد اما بعضی خصلتها هست که تو بعضی شهر ها نمود بیشتری داره. البته دلیل هم داره مثل علت جغرافیایی، جمعیتی و...
تهرونیا:
- گدا بازی در نمیارن
یکی از خصلتهای مشترک و بارز مردم تهرون لوطی مئاب بودنشونه که مخصوصا تو مراسماتی که برای اهل بیت علیهم السلام می گیرن پیداست. تهرونیا یا مجلس نمیگیرن یا اگه برنامه ای میذارن تا جایی که براشون جاداره مایه میذارن؛ از کارکردن و وقت و انرژی گذاشتن گرفته تا خرج کردن . به قول معروف «گدا بازی در نمیارن». جالب اینه که این قضیه تو مرکز و پایین شهر تهرون بیشتر پیداست؛ یعنی ربطی به پولدار بودن یا نبودنشون نداره که بگی«آره پولدارا اینجورین» نه! سر کار کردن واسه امام حسین و مادرش حضرت زهرا یا دیگر معصومین فرقی نداره اگه خرج میدن یا هیئتی راه میندازن هیچ متوجه نمیشی بانی پولداره یا نه، چون در هر حال «سنگ تموم میذارن».
- محتوا براشون مهمتره
بچه هیئتی های تهرون بیشتر به سخنران اهمیت میدن تا به مداح؛ یعنی محتوا براشون مهمتره. در حالیکه براساس تجربه شخصیم تو شهرستانها(منظورم شهرهای کوچیکه نه جاهایی مثل مشهد و شیراز و...) بیشتر هیئتی ها دنبال مداحی و سینه زنی هستن، اینکه صدای روضه خون و مداح بهتر باشه و مجلس رو گرم کنه براشون مهمتر از بعد علمی سخنرانه.
- سفت و سخت به باورشون پایبندن
شنیدین میگن «طرف آب دیده ست»؟ بچه مذهبی های تهرون هم اینجورین؛ یعنی راه هر جور انتخابی براشون باز بوده اما باوجود همه گزینه ها دین رو انتخاب کردن واسه همینم تو هر شرایط و هرجا که باشن سفت و سخت به باورشون پایبندن و عوض نمیشن. این خصلت تو مراسمات مذهبی که میگیرن هم پیداست به صورتی که کمتر بچه هیئتی و مذهبی رو می بینی که دنبال خلاف باشه اصولا اگه چیز دیگه ای براش مهم باشه خیلی راحت همون رو انتخاب میکنه و دنبال هدفش میره و تعارف نداره. واسه همینم جوون های حزب اللهی تهرون جزء خالص ها و ناب ها هستن و به قول معروف «مو لا درزشون نمیره».
برای خود من هیئت ها و مراسمهای مذهبی که تو دوره بچگی شرکت کردم نقش مهمی داشت. اون موقع ها که دنباله رو مامانم بودم و دستم رو میگرفت و اینور اونور میبردم مطالبی که تو مجالس امام حسین علیهاسلام و خانوم حضرت زهرا به گوشم خورد تو اوایل جوونی برام راه گشا بود. همون خانوم جلسه ای هایی که تو بچه گی باهاشون رو به رو شدم تو چادری شدنم بی تاثیر نبودن باتوجه به اینکه زمانی که چادر رو انتخاب کردم خانوادم هیچ مشکلی با مانتویی بودنم نداشتن.

التماس دعا