سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عاشقانه

صفحه خانگی پارسی یار درباره

زهر چشم

کوچولوی ما  شیش ماهه شده. خیلی بامزه ست و کارای خنده داری انجام میده. تازه میتونه بشینه و سینه خیز بره. همه دوستش دارن. ایام محرم که میریم روضه ای، هیئتی، جایی؛ دخترها میومدن جلو  و میگفتن: خانوم! میشه اجازه بدین بغلش کنیم؟ هر روز من و باباش و داداشش کلی به کارهاش میخندیم و هزار بار قربون صدقه اش میریم. محمد جواد هم خیلی دوستش داره. صبح ها که از خواب بیدار میشه اول راضیه رو میبوسه. هر روز دوستام حال راضیه رو میپرسن: از تلفن، پیامک، ایمیل، آف، یادداشت کلوب، فرند فید و... روزی نیست که ایراز محبتی بهش نشه.نی‌نی شش ماهه خیلی شیرینه
اینا رو نگفتم که از دخترم تعریف کرده باشم. میخواستم بگم یه طفل شیش ماهه تو اوج  با نمکی و جذابیته.این موقع سنیه که همه دوستش دارن. چشم و دل همه پیششه. میخواستم بگم: بمیرم واسه دل پاره پاره رباب. بمیرم واسه دل کوچیک حضرت رقیه.
همیشه حتی از بچگی پیش خودم فکر میکردم چرا دشمن تو روز عاشورا حضرت علی اصغر رو  جلو چشم همه به اون وضع شهید کرد در حالیکه بچه های دیگه رو نکشت .حالا که خودم یه طفل شیش ماهه دارم میفهمم چرا.
واسه اینکه دل امام حسین رو بی نهایت بشکنن و به خیال خودشون ضربه روحی بزرگی به ایشون و خانم حضرت زینب و امام سجاد و سایر اولاد علی بزنن. کاری که الان اسرائیلی های خونخوار دارن میکنن. به نظرتون چرا باید با ماهواره یه مهد کودک رو هدف بگیرن و با خطرناک ترین بمب ... در حالیکه از تمام مراحلش فیلم گرفتن و بعد هم تو خبرگزاری هاشون پخش کنن؟!!. از نظر نظامی زنها و بچه ها خطری محسوب نمیشن که واسه از بین بردنشون اینهمه هزینه کنن. اونا میخوان با این وحشی گری شون در درجه اول حماس بعد حزب الله وبعد هم بقیه رگ دار ها و غیرتی های دنیا رو بترسونن و ازشون زهر چشم بگیرن. میخوان بگن: ببینید ما اینیم اگه پاش بیافته نوزاد رو هم در حال شیر خوردن تو بغل مادرش تیکه تیکه میکنیم. پس پا رو دممون نذارین.
امام حسین و همه کاروانش میدونستن که چی در انتظارشونه. امام حسین میدونست علی اصغر شهید میشه و...
ولی همونجور که یزید امام حسین رو نشناخته بود صهیونیستها هم ما رو نشناختن. به خون پاک علی اصغر قسم خون محمد جواد و راضیه از خون بچه های غزه رنگین تر نیست.
درسته که ما هیچ وقت نمیتونیم مثل امام حسین و حضرت زینب باشیم( یه چیزی میخونیم و میشنویم که یه شیرخواره تو بغل امام حسین گلوش پاره شده ولی واقعا نمیدونیم یعنی چی و...) ولی نوکرشون که هستیم.
برو پشت بوم!  زیارت عاشورا بخون با صد لعنش رو به کربلا
بعد رو تو به طرف قدس بکن و صد بار بگو: مرگ بر اسرائیل!


امانتدار

به نام خدا
برای سفرمون سه تا «پ»لازم بود که هیچ کدومش رو هم نداشتیم: پول، پاسپورت و پارتی.
ولی از اونجا که خواست خدا بر این بود که به زیارت قبور پاک و منور اولیای خدا که در کشور سوریه هستند بریم درست و کارهای پاسپورتمون با پارتی خود خدا ردیف شد.
از اونجا که تو جشنواره حجاب و عفاف دوم شده بودیم  هزینه مون هم جور شد و...پرواز...
بالا بالا بالاتر- از ابر هم بالاتر- هرچی بالاتر بهتر
بارگاه نورانی حضرت زینب و حضرت رقیه
و قبورپاک: سکینه خواهر حضرت زینب، حجربن عدی یاروفادار حضرت علی، هابیل فرزند خلف حضرت آدم علیهم السلام
محل شهادت شهید عماد مغنیه و...
نمیدونم تاحالا پای صحبت حاجی ها نشستین یا نه؟ میگن:«انگار اون موقع تو خواب و رویا بودیم، باورمون نمیشد کجا هستیم، حالا که برگشتیم تازه بیدار شدیم و میفهمیم ...» منم الان همچین حالی دارم.
علتش رو نمیدونم ولی حرم دختر سه ساله امام حسین علیه السلام خیلی خاص بود؛ باصفا، پرانرژی، گرم و نورانی و...
زود زود دلم شکست، چشمای خیسم رو به قبر کوچولوش دوختم و گفتم:«خانم جون! این دوتا بچه رو میبینی؟ آوردم خدمتت تا دل کوچیکشون رو به ضریح قشنگت گره بزنم آخه شنیدم میگن شما و اجداد پاکت بهترین امانتدارا هستین. تازه میگن امانت رو بهتر از اون موقع که تحویلش گرفتین هم میکنین. قربونت برم دختر باوفای حسین!».
عکسهای سفرمون رو اینجا ببینید.