سلام، خوبي سادات جونم،
انگار چند وقته خيلي داري توي گذشته سير ميكنيا!
راست مي گي عجب برفايي ميومد، چقدر كيف مي كرديم، عاشق اون صحنه اي بودم كه درب خونه رو كه باز مي كردم مي ديدم همسايه ها پارو به دست دارن برفا رو كنار مي زنن و ما بچه هاي كوچه هم كلي برف بازي مي كرديم، چه كيفي مي كرديم مدرسمون تعطيل ميشد... اي... سادات جون ... چقدر روزگار زود مي گذره...
اومدي اين ورا حتما خبرم كن بيام ببينمت دلم خيلي برات تنگ شده ...