دو بانوي آزادمنش (توي وبلاگم)
ولي فقيه پرستان که از سيد علي آقا بتي ساخته اند و دور آن ميچرخند بدون آنکه چرايش را بدانند، ولوله اي در راسته بازار(شايدم چپه بازار) وبلاگستانشان راه انداخته اند که نيا و نپرس.
ماجرا چيه؟ ماجرا اينه که در کشور قديما دوست و اخيرا نه چندان دوست بحرين به گفته "موثق" سايتهاي حکومتي که اميدواريم مثل همه اخبار و گذارشهايشان اين هم ناموثق باشد، يک بانوي بزرگوار آزاديخواه را به سبک ماموران بدنام ولايت فقيه خودمان گرفته اند و به سبک همانها در دخمه اي زنداني کرده اند و باز به همان سبک ماموران بدنام ولايت فقيه شکنجه طاقت فرسا کرده اند و ايشان را به شهادت رسانده اند. البته در اصل خبر دستگيري اين بانو شکي نيست ولي فرعياتش رو من تاييد يا تکذيب نميکنم.
اينکه رژيم بحرين داره سرکوب ميکنه که شکي درش نيست. اينکه سرکوب هر جا که باشد(چه در جمهوري اسلامي چه در بحرين و هرجاي ديگر) محکوم است که شکي درش نيست
اينکه اين حضرات کارشان در حمايت و غمخواري براي اين بانوي ستم کشيده و طعم خفقان و سرکوب چشيده، کاريست پسنديده و مقبول هم که شکي نيست.
ولي
ولي مشکل از آنجا آغاز ميشود که رفتار دوگانه اي در بعضي از اين حضرات مشاهده ميشه
اين حضراتي که مثل پروانه دور حضرت آيت الله العظمي الامام و المقتدا و القائد المعظم سيدنا العلي الخامنه اي مد ضله العالي ميچرخند، چرا زماني که "ندا" شربت شهادت نوشيد، چنين به تکاپو نيفتادند و حتي نيمچه خمي هم به ابرو نياوردند که هيچ، بعضي از اونها حتي اون رو نمايش و فرمايش و کلک و دغل دانستند و با طعنه و خنده و عشوه و غمزه با اون برخورد کردند؟
اين حضرات دوگانه رفتار، چرا در زمان شهادت شيرزنان ايران، از امام علي نقل نميکردند که "اگر خلخالي از پاي يک زن يهودي در آورده شود..." همانطور که حالا نقل ميکنند؟
جوابش احيانن اين نيست که اين حضرات دنيا و همه چيز را به دو قسمت دنياي حامي ولايت فقيه و نظامش و دنياي غير حامي ولايت فقيه و نظامش تقسيم ميکنند و هر که در شق دوم باشد چنين با اون رفتار ميکنند که با ندا رفتار کردند؟