سلام سلام بازم سلام
خوبي؟؟؟؟
واقعا شش سال از ازدواجت گذشت!؟ چقدر زمان زود ميگذره انگار همين ديروز بود كه من و نجمه و سمانه اومده بوديم عروسيت. اي روزگار! ياد اون مشهدهاي رفته و نرفته بخير، يادته اون اوايل ازدواجت ميخواستيم بريم مشهد چي شد؟ از همه به ياد موندنيتر اون مشهد تاريخي بود كه خاله بتول هم خدا رحمتش كنه با هامون بود چقدر خوش گذشت چه شباي قدر خوبي بود. عجب دعوايي با مرده كرديم اون مسافر خونه دار رو ميگم ياد شاه عبد العظيم ها كه با هم ميرفتيم و پايگاه بسيج و ...... چه عشق و حالي بود اون ماه محرمها و آقاي تهراني .....
اما در مورد فلسطينيها خيلي از دستشون حرص ميخورم ميدوني چرا؟ همه بدبختيهايي كه دارن ميكشن به خاطر عدم اتحادشونه به نظر من بهترين دعا قبل از نابودي اسرائيل دعا براي اتحاد اونهاست.
راستي قرار بود با هم بريم خونه سمانه اينا چي شد خودت رفتي؟
خيلي دلم برات تنگ شده فعلا خداحافظ