درود بر شما و بر بندگان شايسته ي خدا
باز هم زيبا نوشتيد..
براي ما هم دعا كنيد
بدرود
نه! همون بهتر که کامنت نزارم.
سلام.
واقعا قشنگ بود.
آدم مي فهمه كه همه چيز جاي تامل داره.
ولي تامل بچه ها از ماها كه خير سرمون فقط روز به روز سنمون بالاتر ميره خيلي بيشتره.
سلام عليكم
خيلي جالب بيان كرده بوديد من كه يه لحظه تصورم كردم اونجا هستم ولي جالبه تا حالا نديده بودم تو حوض ماهي هست ايندفعه رفتم بيشتر دقت ميكنم تازه به سحر هم نشونش ميدم
قربون حضرت معصومه برم كه ما قمي ها هرچي داريم از بركت بي بي هست ازش مي خوام كه معرفتمو نسبت به اهل بيتش بيشتر كنه.
در سايه امن الهي پايدار باشيد و باقي
التماس دعا
سلام.خيلي جالب بود! همين شب جمعهي رفته بودم حرم كه متوجه شدم حوض ماهي داره. چند تا از پسربچهها هم زده بودند به آب و رفته بودن وسط حوض! كلّْي سر و صدا راه انداختن براي گرفتن ماهيا... گرم بازي بودند كه خادم اومد و همهشونو دعوا كرد!
خيلي قشنگ توصيف كرده بودي يك!
دوم اينكه از احساس مسئوليتت خيلي خوشم مياد.
زنده باشي
سلام دوست من
خوشحالم كه اولين نفري هستم كه اين پست زيباتونو ميخونه
البته از تو تازه نوشته ها متوجه آپتون شدم
خيلي خيلي از خوندن اين متن خوشحال شدم
خيلي زيبا بود
واقعاً نجات دادن جون اون ماهي كوچولو اون هم در اون زمان ملكوتي يه حس و حالي به آدم ميده ، كاش تو حرم ما رو هم دعا ميكردي ...
ممنونم از اين داستان و اين طرز بيان زيبا
موفق باشيد ...