مظلوم بود...
بسم رب الشهداوالصدیقین...
توی یکی از پاتک های دشمن ،پاش ترکش خورد.از اون ترکش های درشتی که هر کسی رو زمین گیر می کنه ،
ولی مهدی که وضع روحیه بچه ها رو می بینه و فشاری رو که روشونه،...تحمل می کنه .
سوار موتورش می شه بر می گرده عقب...
یه ساعتی می ره و بر می گرده...
ولی نمی دونستیم رفت عقب زخمش رو باند پیچی کنه...
بعدها بچه ها از شلوار خونی که توی سنگر پیدا کردند،،،...فهمیدن...
خیلی مظلوم بود...