سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عاشقانه

صفحه خانگی پارسی یار درباره

و قل جاء الحق و زهق الباطل و ان الباطل کان زهوقا

    نظر

بسم رب المجیب الفرج المهدی صاحب الامر والزمان

به مناسبت  25 بهمن،سالروز صدور حکم الهی و تاریخی اما خمینی(ره) مبنی بر مجازات شرعی نویسنده ی مرتد کتاب موهون آیات شیطانی این پست را به این موضوع اختصاص میدهیم:

توطئه آیات شیطانی:
آیات شیطانی ترجمه عبارت انگلیسی satanic verses  رمانی است در 547 صفحه –نسخه انگلیسی در چاپ اول- که در تاریخ 4/7/1367 -26 سپتامبر 1988 توسط انتشارات "وایکینگ" منتشر شد.نویسنده ی این کتاب "سلمان رشدی Salman Rushdie   " مسلمان هندی تبار بودکه تبعه ی بریتانیای کبیر محسوب می شد و آیات شیطانی پنجمین رمان این نویسنده بود. سلمان رشدی عضو" انجمن سلطنتی ادبیات انگلستان" بوده و هست و کتاب مذکور را به سفارش "گیلون ریتکن – رئیس صهیونیست انتشارات وایکینگ " با دستمزد بی سابقه 580 هزار پوند به رشته تحریر در آورد.
کتاب آیات شیطانی بر خلاف انچه گفته می شود یک کتاب ادبی با درونمایه علمی و نظری نیست بلکه داستانی است بلند در 9 فصل که شخصیت های آنرا حضرت رسول اکرم(ص) و همسرانشان و صحابی شناخته شده ی ایشان و حضرت جبرئیل(فرشته وحی) تشکیل میدهند.این کتاب دربردارنده ی وقیحانه ترین اهانت ها به ساحت مقدس پیامبر(ص) و قران است و معتقدات مسلمانان را به مسخره گرفته است.

حکم الهی:
20 سال پیش در 25 بهمن 1367 انتشار حکم شرعی حضرت امام خمینی(ره)، خطاب به مسلمانان ، دنیا را تکان داد. مسلمانان هشیار و برانگیخته شدند،افکار عمومی سایر مردم جهان با پدیده ای بی سابقه مواجه شد،و دولت های غربی به انفعال و سراسیمگی افتادند.متن این حکم چنین بود:
انا لله و انا الیه راجعون
به اطلاع مسلمانان سراسر جهان میرسانم مولف کتاب آیات شیطانی که علیه اسلام و پیامبر و قران تنظیم و چاپ و منتشر شده است ، همچنین ناشرین مطلع از محتوای آن محکوم به اعدام میباشند. از مسلمانان غیور میخواهم تا در هر نقطه که آنان را یافتند سریعا آنها را اعدام نمایند تا دیگر کسی جرات نکند به مقدسات مسلمین توهین نماید و هرکس در این راه کشته شود شهید است انشاالله. ضمنا اگر کسی دسترسی به مولف کتاب دارد ولی خود قدرت اعدام او را ندارد او را به مردم معرفی نماید تا به جزای اعمالش برسد.
والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

بعضی از رسانه های غربی برای تقلیل موضوع به یک تهدید شخصی و نجات جان سلمان رشدی اینگونه شایع کردند که اگر سلمان رشدی توبه کند حکم اعدامش لغو می شود. اما دفتر امام خمینی (ره) در تاریخ 29 بهمن 67 بلافاصله این خبر را اعلام کرد:
رسانه های گروهی استعماری خارجی به دروغ به مسئولین نظام جمهوری اسلامی نسبت می دهند که اگرنویسنده ی کتاب آیات شیطانی توبه کند حکم اعدام درباره او لغو میگردد. امام خمینی فرمودند:
این موضوع صد درصد تکذیب میگردد.سلمان رشدی اگر توبه کند و زاهد زمان هم گردد بر هر مسلمان واجب است با جان و مال تمامی هم خود را بکار گیرد تا او را به درک واصل گرداند.
حضرت امام اضافه کردند: اگر غیر مسلمانی از مکان او مطلع گردد و قدرت این را داشته باشد تا سریعتر از مسلمانان او را اعدام کند بر مسلمانان واجب است آنچه را که در قبال این عمل میخواهد به عنوان جایزه یه مزد عمل به او بپردازند.

جدیدترین اقدام انگلیس:
خرداد 86 خبر اعطای نشان شوالیه از سوی ملکه الیزابت دوم  به سلمان رشدی نویسنده ی کتاب موهون آیات شیطانی منتشر شد.فردی که 20 سال است در نظر مسلمانان و دنیای اسلام طرد و رانده شده است.بنابر این اعطای لقب سر sir  به وی از سوی دربار انگلیس چه معنایی میتواند داشته باشد؟
در انگلیس لقب سر و نشان شوالیه گری به کسانی اعطا میشود که کارها و خدمات برجسته و ارزشمندی برای دولت انگلیس انجام داده باشند.
این اقدام یاد اور اعطای همین لقب و نشان به سر کرده ی فرقه ی انگلیسی صهیونیستی بهائیت است.حال این سوال مطرح میشود که عباس عبد البهاء و سلمان رشدی هر دو چه خدمات برجسته ای برای انگلستان انجام داده بودند که از دیدگاه دربار انگلیس باید به عنوان خدمتگذار بزرگ دربار مورد ستایش و تقدیر قرار گیرند؟
دولت انگلیس با چه انگیزه ای به نویسنده ی کتاب موهن آیات شیطانی که خشم و اعتراض نه تنها مسلمانان بلکه پیروان ادیان توحیدی را بر انگیخت،چنین اقدامی میکند؟
آیا تقدیر از توهین کننده به اسلام و پیامبر اکرم(ص) نشانه ی آشکار و غیر قابل تفسیری از اسلام ستیزی دربار انگلیس نیست؟
امام خمینی:
آیات شیطانی کاری است حساب شده برای زدن ریشه ی دین و دین داری و در راس آن اسلام...
و قل جاء الحق و زهق الباطل و ان الباطل کان زهوقا


سلمان رشدی ملعون
سلمان رشدی ملعون و نشان شوالیه
کاریکاتور

برای مطالعه بیشتر:
فتنه ی شیطان – نوشته محمد صالح طاهایی

اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا
اللهم عجل لولیک الفرج


خاطرات من از دهه فجر

به نام خدا
به سن و سال ما قد نمیده که تو جریان انقلاب شرکت کرده باشیم  ولی همه مون از ایام دهه فجر خاطراتی داریم. بیشتر خاطراتمون هم از جشن های مدرسه است.
تهران_خ پیروزی- کوچه کریمی- اسم دبستانی که توش درس خوندم «شهدا» بود. مدرسه رو به روی خونمون بود. دقیقا رو به رو. واسه همینم تو برنامه های مدرسه مثلا تزئین کلاس برای دهه فجر یا روز معلم هر وقت کم و کسری  داشتیم از خانم ناظممون اجازه میگرفتم و فوری میدویدم و از خونه میاوردم.
 چون بیان خوبی داشتم یا به قول معلمام سر و زبوندار بودم همیشه برای تئاتر انتخاب میشدم. یادمه تئاتر سال پنجممون موضوع جالبی داشت نمایشنامه اش هم حسابی بود. واسه همینم مدیر تصمیم گرفت کارگردان از بیرون بیاره که بشه یه تئاتر حرفه ای. چند تا نقش مهم داشت که بچه ها برای اجراش سر و دست میشکستن. این شد که خانم معلم فرصت رو غنیمت شمرد و با شرط ((گرفتن نمره 20 برای امتحان ریاضی)) از آب گل آلود ماهی گرفت. یعنی کسی میتونست نقش اول رو بازی کنه که تو امتحان ریاضی بیست بیاره. نقش اول، یه فرشته بود که مردم رو راهنمایی میکرد که بتونن از شر سلطان بد جنس نجات پیدا کنن. منم مثل بقیه خیلی اون نقش رو دوست داشتم. چون بجز دیالوگ زیاد گریم و لباس زیبایی هم داشت. خلاصه که افتادیم به تمرین ریاضی تا... «موسوی:20» داشتم از خوشحالی بال در میاوردم چون برای نقش فرشته انتخاب شده بودم. البته نه اینکه پیش از اون ریاضیم خوب نبوده نه ولی بیست نبود؛ بیشتر 17 و 18 میشدم. از اون روز به بعد برای اینکه سطح نمراتم تو ریاضی افت نکنه حسابی تو کلاس گوش میکردم و تو خونه تمرین. الحمد لله استعدادشم داشتم و تو دبیرستان رشته ریاضی رو انتخاب کردم و همیشه جزء چند نفر اول تو این درس بودم جوری که هر وقت استاد نمیتونست یه روز بیاد سر کلاس، باهام تماس میگرفت که من به درس بچه ها رسیدگی کنم. فکر میکنم به اندازه کافی از خودم تعریف کرده باشم. یادش به خیر... چند صفحه اول آلبومم پره از عکس تئاتر ها و سرودهای دهه فجر دوران مدرسه م. خلاصه که به خاطر موفقیت تو درس ریاضی خودم رو همیشه مدیون دهه فجر میدونم.
راستی یه خاطره دیگه هم از دهه فجر دارم اینکه روز اولش سالگرد تولدمه و هر سال کلی کادو میگیرم. حتی امسال هم دوستان وبلاگیم از تهران و اصفهان و قم غافلگیرم کردن و با اومدنشون به خونمون و هدایای قشنگشون شرمندم کردن و بیشتر از همه شکوفه خانم. آخه امسال 12 بهمن شنبه بود و هیچ فکر نمیکردم کسی بیاد خونمون ولی شکوفه خانوم و گل پر اومدن و حسابی خوشحالم کردن. بقیه دوستان از جمله همسفرای لبنان هم پنج شنبه شب تشریف آوردن. به من که خیلی خوش گذشت تا صبح حرف زدیم. البته نه در مورد تولدم. موضوع صحبتمون در مورد غزه و فعالیتهای اینترنتی در حمایت از حزب الله لبنان بود.


حاسبوا قبل ان تحاسبوا

بسم رب الشهدا و الصدیقین...
بعضی از بچه ها گوشه ی خلوتی یافته اند و گذشته ی خویش را با وسواس یک قاضی می کاوند و سراپای زندگی خویش را محاسبه میکنند و وصیت نامه می نویسند...
حق الله را خدا می بخشد اما وای از حق الناس...
و تو به ناگاه دلت پایین میریزد...
آیا وصیت نامه ات را تنظیم کرده ای؟
شهید مرتضی آوینی
شهید آوینی
شهید آوینی 2آوینی 3

سلام
خوبه که هر از گاهی یه حاسبوا قبل ان تحاسبوا داشته باشیم...

اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا
اللهم ارزقنا توفیق شهادت فی سبیلک
اللهم عجل لولیک الفرج
التماس دعا

یادی از شهدا...

بسم الله النور
عجب تمثیلی است این که علی موعود کعبه است
یعنی باطن قبله را در امام پیدا کن...
اما ظاهر گرایان از کعبه نیز تنها سنگهایش را میپرستند...
تمامیت دین به امامت است...
شهید مرتضی آوینی--- فتح خون

فکر کنم کتاب اینک شوکران (1)---منوچهر مدق به روایت همسر بود.....خیلی دنبالش گشتم اما ندیدمش که بخوام دقیقشو بگم...اما این تیکه ی کتاب روم بد جور تاثیر داشت...
تسبیح داشت اما با انگشتاش ذکر میگفت...
پرسیدند چرا؟؟ گفته میخوام اون دنیا بند بند انگشتام شهادت بدن که به یاد خدا بودم...
بعد از خوندن این منم با انگشتام ذکرامو میشمرم...

منوچهر میگفت:
اگر دلت با خدا صاف باشد ، خوردنت،خوابیدنت،خنده ها و گریه هات برای خدا باشد ، حتی اگر برای او عاشق شوی ، آنوقت بدی نمیبینی ، بدی هم نمیکنی، همه چیز زیبا میشود

یادم هست یه بار وصیت کرد:
وقتی من رو گذاشتید توی قبر ، یه مشت خاک بپاش به صورتم
پرسیدم چرا؟
گفت برای اینکه به خودم بیام...ببینم این دنیایی که بهش دل بسته بودم و بخاطرش معصیت میکردم یعنی همین
گفتم مگه تو چقدر گناه کرده ای؟
گفت خدا دوست ندارد بنده هایش را رسوا کند.خودم میدانم چه کاره ام

کتاب اینک شوکران(1)--منوچهر مدق به روایت همسر
توصیه میکنم حتماااااا این کتاب و کتابهای نیمه پنهان ماه-قصه فرماندهان-به مجنون گفتم زنده بمان و آثار شهید آوینی رو حتمااااا بخونین...
اللهم عجل لولیک الفرج
اللهم ارزقنا توفیق شهادت فی سبیلک
اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا
التماس دعا


یا صاحب الزمان(عج)

بسم رب المجیب الفرج المهدی(عج)

عصر یک جمعه ی دلگیر،دلم گفت بگویم،بنویسم

که چرا عشق به انسان نرسیده ست

چرا آب به گلدان نرسیده ست

وهنوزم که هنوز است غم عشق به پایان نرسیده ست

بگو حافظ دلخسته ز شیراز بیاید

بنویسد که هنوزم که هنوز است

چرا یوسف گمگشته به کنعان نرسیده ست

وچرا کلبه احزان به گلستان نرسیده ست

عصر این جمعه ی دلگیر

وجود تو کنار دل هر بیدل آشفته شود حس

تو کجایی گل نرگس؟

اللهم عجل لولیک الفرج

تعجیل در فرج مهدی فاطمه 14  صلوات

یا قائم آل محمد