سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عاشقانه

صفحه خانگی پارسی یار درباره

میخواهی اهل بهشت باشی؟

بسم الله النور...
شهادت برترین مرد خدا...خاتم الانبیا والمرسلین حضرت محمد مصطفی(ص) و سبط اکبر ایشان و امام رضا(علیهما السلام) را
به حضرت بقیه الله الاعظم (ارواحنا له الفدا) و شیعیان آن حضرت تسلیت میگوییم

یک روز تعدادی از مسلمانان در مسجد اطراف محمد نشسته بودند.من هم طبق
معمول بودم تا سر از کارهای آنان در آورم.

محمد در مسجد را نشان داد و گفت: "به زودی مردی از راه میرسد که
اهل بهشت است"

همه ی سرها به طرف در مسجد چرخید و لحظه ای بعد پیرمردی از راه رسید
که عبای مندرسی بر تن داشت.پیر مرد پیش آمد ، سلام کرد و در گوشه ای نشست.هیچ کس
او را به درستی نمیشناخت.قطعا او یکی از افراد ساده ی مدینه بود.این سوال پیش آمد
که او چرا از اهالی بهشت است؟

این سوال را از محمد پرسیدند؛ اما او جواب نداد و گفت :"خودتان
در این مورد تحقیق کنید"

مردی به نام "عبدالله ابن عمر" داوطلب شد تا در این باره
جویا شود و علت بهشتی بودن مرد را بیابد.

او رفت و بعد از سه روز بازگشت و گفت: " وقتی پیرمرد خواست به
منزلش برود ، با او دوست شدم و به او گفتم من از پدرم قهر کرده ام و قصد دارم سه
شبانه روز به دیدنش نروم. اگر موافقت کنی به منزل شما بیایم و این مدت را نزد شما
باشم."

پیرمرد با خوشرویی قبول کرد و گفت:"اتفاقا من تنها زندگی
میکنم.همسرم فوت کرده و بچه هایم هر یک تشکیل خانواده داده اند."

من کارهای پیرمرد را زیر نظر گرفتم و در مدت سه شب هرگز ندیدم کار
خاصی کند؛ مثلا برای عبادت طولانی از خواب برخیزد یا به درگاه خدا گریه و زاری
کند. او تمام شب را به راحتی میخوابید و برای نماز صبح بر می خاست و به سر کارش می
رفت.بعد از سه شب به او حقیقت را گفتم و اینکه پیامبر خدا درباره ی تو چنین گفته
است.من با این ترفند تو را زیر نظر گرفتم و چیز خاصی ندیدم. نمیدانم چه چیز مقام
تو را آن قدر بالا برده است که پیامبر خدا درباره ات چنان سخنی گفته است. پیرمرد
لحظه ای فکر کرد و پاسخ داد: " جز آنچه از من دیدی عمل خاص دیگری ندارم.اعمال
ظاهری همان بود که دیدی؛ اما من در دلم نسبت به هیچ کس کینه و بد خواهی ندارم.هرگز
به کسی که خدا نعمتی به او عطا کرده ، حسد نبرده ام. همیشه دوستدار مردم بوده ام و
غرور و تکبر بی جا را از خود دور کرده ام.

آن روز وقتی ماجرای آن پیرمرد را به محمد گفتند او گفت:
"مبادا تکبر بورزید ؛ چراکه شیطان از روی تکبر بر آدم سجده نکرد.
از حرص و طمع بپرهیزید ؛ چراکه آدم از روی حرص از میوه ی آن درخت خورد.حسادت نکنید
؛ چرا که قابیل از روی حسد هابیل را کشت. ریشه ی تمام گناهان این سه گناه است.
بدانید که حسد کارهای نیک را میخورد ، همانطور که آتش هیزم را میخورد و صدقه شعله
ی گناه را خاموش میکند، چنانکه آب شعله ی آتش را خاموش میکند."

کتاب "محمد" – رمانی بر اساس زندگی پیامبر اسلام(ص)- نوشته
ابراهیم حسن بیگی- انتشارات مدرسه

کتابی است بر اساس گزارش های یک یهودی به رئیس خود...این مرد یهودی به
قصد کشتن پیامبر و یا ایجاد تفرقه بین مسلمانان عازم حجاز میشود...

ابتدا به تحقیق میپردازد و از بیرون قصد نابودی مسلمین را دارد و سپس به ظاهر اسلام می آورد و به تفرقه بین مسلمین می پردازد.....
توصیه میکنم یک بار این کتاب را مطالعه کنید
خیلی التماس دعا
اللهم عجل لولیک الفرج
اللهم ارزقنا توفیق شهادت فی سبیلک
اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا


و قل جاء الحق و زهق الباطل و ان الباطل کان زهوقا

    نظر

بسم رب المجیب الفرج المهدی صاحب الامر والزمان

به مناسبت  25 بهمن،سالروز صدور حکم الهی و تاریخی اما خمینی(ره) مبنی بر مجازات شرعی نویسنده ی مرتد کتاب موهون آیات شیطانی این پست را به این موضوع اختصاص میدهیم:

توطئه آیات شیطانی:
آیات شیطانی ترجمه عبارت انگلیسی satanic verses  رمانی است در 547 صفحه –نسخه انگلیسی در چاپ اول- که در تاریخ 4/7/1367 -26 سپتامبر 1988 توسط انتشارات "وایکینگ" منتشر شد.نویسنده ی این کتاب "سلمان رشدی Salman Rushdie   " مسلمان هندی تبار بودکه تبعه ی بریتانیای کبیر محسوب می شد و آیات شیطانی پنجمین رمان این نویسنده بود. سلمان رشدی عضو" انجمن سلطنتی ادبیات انگلستان" بوده و هست و کتاب مذکور را به سفارش "گیلون ریتکن – رئیس صهیونیست انتشارات وایکینگ " با دستمزد بی سابقه 580 هزار پوند به رشته تحریر در آورد.
کتاب آیات شیطانی بر خلاف انچه گفته می شود یک کتاب ادبی با درونمایه علمی و نظری نیست بلکه داستانی است بلند در 9 فصل که شخصیت های آنرا حضرت رسول اکرم(ص) و همسرانشان و صحابی شناخته شده ی ایشان و حضرت جبرئیل(فرشته وحی) تشکیل میدهند.این کتاب دربردارنده ی وقیحانه ترین اهانت ها به ساحت مقدس پیامبر(ص) و قران است و معتقدات مسلمانان را به مسخره گرفته است.

حکم الهی:
20 سال پیش در 25 بهمن 1367 انتشار حکم شرعی حضرت امام خمینی(ره)، خطاب به مسلمانان ، دنیا را تکان داد. مسلمانان هشیار و برانگیخته شدند،افکار عمومی سایر مردم جهان با پدیده ای بی سابقه مواجه شد،و دولت های غربی به انفعال و سراسیمگی افتادند.متن این حکم چنین بود:
انا لله و انا الیه راجعون
به اطلاع مسلمانان سراسر جهان میرسانم مولف کتاب آیات شیطانی که علیه اسلام و پیامبر و قران تنظیم و چاپ و منتشر شده است ، همچنین ناشرین مطلع از محتوای آن محکوم به اعدام میباشند. از مسلمانان غیور میخواهم تا در هر نقطه که آنان را یافتند سریعا آنها را اعدام نمایند تا دیگر کسی جرات نکند به مقدسات مسلمین توهین نماید و هرکس در این راه کشته شود شهید است انشاالله. ضمنا اگر کسی دسترسی به مولف کتاب دارد ولی خود قدرت اعدام او را ندارد او را به مردم معرفی نماید تا به جزای اعمالش برسد.
والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

بعضی از رسانه های غربی برای تقلیل موضوع به یک تهدید شخصی و نجات جان سلمان رشدی اینگونه شایع کردند که اگر سلمان رشدی توبه کند حکم اعدامش لغو می شود. اما دفتر امام خمینی (ره) در تاریخ 29 بهمن 67 بلافاصله این خبر را اعلام کرد:
رسانه های گروهی استعماری خارجی به دروغ به مسئولین نظام جمهوری اسلامی نسبت می دهند که اگرنویسنده ی کتاب آیات شیطانی توبه کند حکم اعدام درباره او لغو میگردد. امام خمینی فرمودند:
این موضوع صد درصد تکذیب میگردد.سلمان رشدی اگر توبه کند و زاهد زمان هم گردد بر هر مسلمان واجب است با جان و مال تمامی هم خود را بکار گیرد تا او را به درک واصل گرداند.
حضرت امام اضافه کردند: اگر غیر مسلمانی از مکان او مطلع گردد و قدرت این را داشته باشد تا سریعتر از مسلمانان او را اعدام کند بر مسلمانان واجب است آنچه را که در قبال این عمل میخواهد به عنوان جایزه یه مزد عمل به او بپردازند.

جدیدترین اقدام انگلیس:
خرداد 86 خبر اعطای نشان شوالیه از سوی ملکه الیزابت دوم  به سلمان رشدی نویسنده ی کتاب موهون آیات شیطانی منتشر شد.فردی که 20 سال است در نظر مسلمانان و دنیای اسلام طرد و رانده شده است.بنابر این اعطای لقب سر sir  به وی از سوی دربار انگلیس چه معنایی میتواند داشته باشد؟
در انگلیس لقب سر و نشان شوالیه گری به کسانی اعطا میشود که کارها و خدمات برجسته و ارزشمندی برای دولت انگلیس انجام داده باشند.
این اقدام یاد اور اعطای همین لقب و نشان به سر کرده ی فرقه ی انگلیسی صهیونیستی بهائیت است.حال این سوال مطرح میشود که عباس عبد البهاء و سلمان رشدی هر دو چه خدمات برجسته ای برای انگلستان انجام داده بودند که از دیدگاه دربار انگلیس باید به عنوان خدمتگذار بزرگ دربار مورد ستایش و تقدیر قرار گیرند؟
دولت انگلیس با چه انگیزه ای به نویسنده ی کتاب موهن آیات شیطانی که خشم و اعتراض نه تنها مسلمانان بلکه پیروان ادیان توحیدی را بر انگیخت،چنین اقدامی میکند؟
آیا تقدیر از توهین کننده به اسلام و پیامبر اکرم(ص) نشانه ی آشکار و غیر قابل تفسیری از اسلام ستیزی دربار انگلیس نیست؟
امام خمینی:
آیات شیطانی کاری است حساب شده برای زدن ریشه ی دین و دین داری و در راس آن اسلام...
و قل جاء الحق و زهق الباطل و ان الباطل کان زهوقا


سلمان رشدی ملعون
سلمان رشدی ملعون و نشان شوالیه
کاریکاتور

برای مطالعه بیشتر:
فتنه ی شیطان – نوشته محمد صالح طاهایی

اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا
اللهم عجل لولیک الفرج


حاسبوا قبل ان تحاسبوا

بسم رب الشهدا و الصدیقین...
بعضی از بچه ها گوشه ی خلوتی یافته اند و گذشته ی خویش را با وسواس یک قاضی می کاوند و سراپای زندگی خویش را محاسبه میکنند و وصیت نامه می نویسند...
حق الله را خدا می بخشد اما وای از حق الناس...
و تو به ناگاه دلت پایین میریزد...
آیا وصیت نامه ات را تنظیم کرده ای؟
شهید مرتضی آوینی
شهید آوینی
شهید آوینی 2آوینی 3

سلام
خوبه که هر از گاهی یه حاسبوا قبل ان تحاسبوا داشته باشیم...

اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا
اللهم ارزقنا توفیق شهادت فی سبیلک
اللهم عجل لولیک الفرج
التماس دعا

یادی از شهدا...

بسم الله النور
عجب تمثیلی است این که علی موعود کعبه است
یعنی باطن قبله را در امام پیدا کن...
اما ظاهر گرایان از کعبه نیز تنها سنگهایش را میپرستند...
تمامیت دین به امامت است...
شهید مرتضی آوینی--- فتح خون

فکر کنم کتاب اینک شوکران (1)---منوچهر مدق به روایت همسر بود.....خیلی دنبالش گشتم اما ندیدمش که بخوام دقیقشو بگم...اما این تیکه ی کتاب روم بد جور تاثیر داشت...
تسبیح داشت اما با انگشتاش ذکر میگفت...
پرسیدند چرا؟؟ گفته میخوام اون دنیا بند بند انگشتام شهادت بدن که به یاد خدا بودم...
بعد از خوندن این منم با انگشتام ذکرامو میشمرم...

منوچهر میگفت:
اگر دلت با خدا صاف باشد ، خوردنت،خوابیدنت،خنده ها و گریه هات برای خدا باشد ، حتی اگر برای او عاشق شوی ، آنوقت بدی نمیبینی ، بدی هم نمیکنی، همه چیز زیبا میشود

یادم هست یه بار وصیت کرد:
وقتی من رو گذاشتید توی قبر ، یه مشت خاک بپاش به صورتم
پرسیدم چرا؟
گفت برای اینکه به خودم بیام...ببینم این دنیایی که بهش دل بسته بودم و بخاطرش معصیت میکردم یعنی همین
گفتم مگه تو چقدر گناه کرده ای؟
گفت خدا دوست ندارد بنده هایش را رسوا کند.خودم میدانم چه کاره ام

کتاب اینک شوکران(1)--منوچهر مدق به روایت همسر
توصیه میکنم حتماااااا این کتاب و کتابهای نیمه پنهان ماه-قصه فرماندهان-به مجنون گفتم زنده بمان و آثار شهید آوینی رو حتمااااا بخونین...
اللهم عجل لولیک الفرج
اللهم ارزقنا توفیق شهادت فی سبیلک
اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا
التماس دعا